عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/Farhang_Art

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

هفته دقیقه

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۴۰۰، ۱۰:۴۳ ب.ظ

می دانستی؟

جان من بودی،

این تنهایی دستهایم

 چه آشنای همیشه نبودن های تو!

گرم اگر بود،

باز از نوازش های عاشقانه دستهای تو!

 

پاییز،

/فصل طلایی عبور نور،

 رقصیدن بی پروای باد در خشک برگ های نگون بخت!

شاید اما

هفت هزار سال بعد،

در پاییزی دیگر،

از میان درختان خزان دیده

در انبوه برگ های افتاده 

کنار دفتر شعری قدیمی

درست میان چمدانی پر از اشیای سفر

 کنار مشتی عتیقه

عابری پیدا کند دستهای بی جان مرا!

در کنارم

انبوهی از خاطره،

از جنس جوانی بوسه های صبحگاهان!

 

دیگر،

زمان زیادی نمی خواهم!

یک بهار دیگر اگر باشد،

/به یاد آن هفت دقیقه آغوشش،

تا پنهان کنم دستهایم را میان یقه بهارین خنده هایش،

می خواهم،

و می دانم دوباره از میان برگ های خاطراتم، 

خواهم رویید، 

چون یک شکوفه سیب،

چون یک قاصدک،

دوباره جان تازه ایی خواهم یافت!

آری شاید 

هفت هزار سال بعد،

از میان درختان خزان دیده

در انبوه برگ های افتاده،

دوباره عاشق شدن را دوباره تجربه خواهم کرد.

 

غبارهای گذشته خاطراتم را 

این قرن ها نبودنت را پس نخواهم داد!

تو چگونه نمی دانی،

پاییز فصل هجرت من نیست،

من روزی خواهم مرد

که دیگر 

تو نخواهی دستهایم را بگیری!

 

#حجت_فرهنگدوست 

#آبان۱۴۰۰