عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/Farhang_Art

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

رویش

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۲۹ ب.ظ

در فراسوی افق
در غروبی که می رسید به انتهای شکوفه های اردیبهشت
از شرقی ترین جغرافیای آغوشت
باد می آورد به سویم
خاطر کمند گیسوان مشوش تو را
و دستهایت
شانه های خیالی مرا نوازش ها می کرد!
ای سفر کرده،
ای مسافر گم شده از قصه های پر غصه دستان من،
هستی و نیستی!
من تو را همیشه از رفتن های مکرر شناختم!

 

 

قلبم بی تو چه سوگوار بهاران
دستهایم بی حس تر از دست مردگان،
ای که مرا،
پله به پله
ببین،
چگونه مرا نزدیک شب سیاه چشمانت کردی!
چرا
چگونه دلم را از آغوش دلت جدا کردی؟

 

تو را در رویایی ترین چشمه ها
تو را در بلندای تمامی کوهها
من تو را در هزاران قله های دور و نزدیک
من تو را در تمامی بیشه های سکوت،
تو را صدا زدم
فریادت کشیدم
و نیافتم مگر انعکاس پوچ صدای خویش
در بهت غم افزای غروب های بی کسی
نبودی
نیستی
آه ای مسافر لحظه های ناب هم نفسی
ببین که دلم تنگ است،
دلم می خواهد هوای تو را نفس کشیدن
دلم سوگوار شعر ناگهانی هجرت عشق توست
ای که نزدیک و دور از منی!
کجای این غصه های رفتنی آخر؟

 

 

می شناسمت من!
تو را من از فاصله ها سنگی سفر
تو را از صدای آبشار ها
از بوی گون های باران خورده «نیشابور»
از عطر دلاویز دره های «هزار مسجد»
تو را می بینم من
در غنچه به غنچه  گلهای سرخ «فرخد»
هر کجا باشی
هر که را باشی
من فقط تو را می بینم!
تو را می شنوم!
لمس گیسوان تو مرا به فروغ بودن ها می کشاند
بار دیگر
هزاران بار صدایت خواهم کرد
تا به ابد
من تو را در وجودم خواهم کاشت
حتی اگر نیستی
حتی اگر نباشی
من دیگر گم نخواهم کرد تو را...

#دره_آل
#اردیبهشت۱۴۰۰
#حجت_فرهنگدوست