عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/Farhang_Art

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

رنج ماندن

پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۰، ۰۹:۳۴ ق.ظ

چون سیاهی چشمان غزالی که امروز از کنارم 
به سرعت تیر جهید و گم شد در پهنای افق
امشب،
چه سیاه شبی شده در کویر!

در هیاهوی باد، 
می رقصد این آتش سرخ دلم
سکوت و باد
باد و سکوت
آرام گرفته گله، کنار کومه های سنگی 
کمی دورتر،
در آسمان تاریک، 
هزران ستاره در پس ابرها گم می شوند و پیدا
بر روی زمین، اما
میشی جوان در حال زاییدن است،
حس مادر شدن در بار اول،
چشمانش پر از درد است 
و لذت خفته ی اشتیاق به آغوش کشیدن بره اش
هوای عجیبی است.....

 

پاسی از شب گذشته است
کنار آتش بساط چای به پای کردیم
بره تازه متولد را گرم می کنیم و مادرش
/چه خشمناک 
کنارمان آماده شاخ زدن و باز پس گرفت بره سفیدش!
بارانی تند می زند شلاق ناگهانی اش را بر صورتم
هوای عجیبی است...

ناگهان می تازد سرما 
آسمان بوی طوفان گرفته
تند باد سردی می وزد از شرق های دور
شن ها همه جا معلق در آسمان
جای برای گم شدن نیست!
میان باران و شن 
سیاهی شب را می پیمایم
هوای عجیبی است...

 

 

مثل همین حکایت هر روزه کویر
چون سختی شب ها
چون دشواری زندگی
نه می روم، نه قصد ماندن!
در کوره بار حوادث، 
مثل شن ریزه ها تقدیر
خسته از تکرار های هر روزه
معلقم در هوای کسی!
هوای عجیبی است...

 

 

گم شده ام من یا تو پنهانی از تقدیرم؟
زندگی بازی عجیبی است:
یکدل در گروه و یک دل در سودای رفتن!
می نشینم بر تل های شن
بره سفید در آغوشم
بوی زندگی می دهد
باران و باد و هوای عاشقی!
کوله ام را می گذارم بر پشت
می روم، می روم
رنج ماندن در راه سخت است، سخت
اما چه عجیب است هوا.

کویر پلند، فروردین ۱۴۰۰