اول جاده سفر
يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ
صبح دمی زود،
هزاران چلچله در پرواز
در چشم بی خواب من
قصه سفر از کرانه های سحر
تا افق های بیداری در گذر است
آنچنان که رسم بهاران است
چشمان خسته ی آفتاب
سجده بر محراب صبح دارد!
من خود دیدم،
چه پرستو های بی قرار!
چه پروانه های شیدا!
و چه و چه های دیگر!
چه باید می کردم؟
چه باید بجز حضور در خلوت خاطرات عاشقانه؟
دمی در تنهایی بلند ایوان،
نظارهگر پرواز روح خویش شدم
من به سفری ابدی می اندیشم که در آن نام تو اول جاده سفر است...
#اردیبهشت۱۴۰۲
#حجت_فرهنگدوست
- ۰۲/۰۲/۱۷