تو گم شده ای
- ۰۴ تیر ۹۳ ، ۰۰:۳۶
تاریخ تکرار می شود:
امشب
خواب من شکاف می خورد
و تو موسی وار
پا خواهی گذاشت
بر جریان نیلی قلبم...
هان ای پیامبر قلبها
به سرزمین سوزان عشق خوش آمدی!
من طوبی ای از عشق در درون خود پروریده ام
من عاشقانه
کوه طور را
-پیش از تو -
در آغوشت درنور دیده ام
مرا پیش از این منتظر مگذار
عصا بر کش ای موسی
نیل تپنده قلبم برای آغوشت آماده است...
زمستان در پیش است
شبهایم
با خوابهایی از خاطره هایت طولانی تر می شوند
و روزهایم
با مرور روزهای سخت با تو بودند
کوتاه تر
دیگر مرا لمس نمی کند
مگر خاطراتت
چه خوب
و
چه بد
اکنون هر دو آواره جاده سرنوشتیم
اما من استوارتر از همیشه ام
که شاید تو مرا فراموش کرده باشی
اما
این منم و هزاران برگ خاک گرفته خاطرهایت
و مرور آغوشی که شاید بستر گیسوان دیگر باشد
---
زمستان در پیش است
شبهایم
با خوابهایی از خاطره هایت طولانی تر می شوند ...