تا به ابد
دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۵۶ ق.ظ
مه ای سبکتر از شبنم،
صبح را می چکاند بر شانه های خسته ام
هنوز خوابم می بینم تو در کنار باران قدم می زنی بازوانم را تا به صبح...
باورم نیست اینگونه در من گمشده پیدایی،
از دورترین فاصله ها
میان این همه چشمان باز تردید
بارانم،
چگونه مرا به آغوشت خواهی رساند؟
دلم می خواهد
روزی که ابرها
شدیدترین شکل عاشقی را به لبانت می آموزند
تو را میان گلدانی از توابع بخش مرکزی آغوشم
تا به ابد محکوم به عاشقی کنم!
#حجت_فرهنگدوست
- ۹۸/۰۱/۱۲