در من تکثیر می شوی
هر شب،
آنگاه که کامل می شود ماه بر نازک سطح برکه ها
تو نیز
در حسرت چشمان من تکثیر می شوی!
تو نمی دانی
اما چون یک گل سرخ
می رویی هر دم میان گلدان سرخ قلبم،
کبوترم،
تو چه می دانی که،
میان حروف سرخ لبانت
این منم که از عشق می خوانم آواز...
آنکس که هر صبح
به سراسر گیتی نور می بخشد،
هر نگاهش
طعنه می زند به خورشید کیست؟
کیست که صدایش،
نازک تر از ترنم ترانه های جویباران،
کمند گیسوانش
طنابی بر حلقه انبوه خاطراتم
کیست که نمی داند،
بار سکوتش سنگینتر از هر غمی درون مرا می کاود؟
تو از بلندی های سخاوت
تو باران خورده صخرهای بادگیر
لاله ای روییده در قله های رو به باران
تو آواز سرزمین های دوردست خوشبختی
تو سپید کبوتر افق های دوردست آرزوهای من
و چه نام دشواریست زندگی
اگر تو نباشی در حلقه بازوان هر لحظه عاشقی...
ای رنگ هر واژه شعرهای من، تو!
معانی کلماتی
مفهوم بلند هر شعر عاشقانه
تو خود خود نور،
گاهی هم چون خورشید
یا سحری که مینوشد نور را از چشمه های روشنایی
کاش می دانستی،
هر لحظه در من تکثیر می شوی
به نور، به شادی....
- ۹۷/۱۲/۰۳