آبی صلح
شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۵ ب.ظ
»تکلیف سلسه باران
بارش منفور صاعقه های جنگ نیست!«
پروانه به ابر گفت و گریست!
از شما می پرسم ای سران قبیله!
چه باید کرد؟
همین بس که در مجمر جنگ
هیچ دعایی بالا نمی رود!
باران باید
فردای مجهول عشق را ببارد
و
آبی صلح را در کلام خشونت قبیله ها جاری کند
کسی باید
ببارد بر ما فهم شیوای آبی دوستی ها را
بس است!
از درج هبوط تا به سیاهی کنون
»بشر دستش به خون کودکان آشناست«
- ۹۵/۰۷/۰۳