رخت سرخ دشت
شنبه, ۲۵ فروردين ۱۴۰۳، ۰۱:۲۳ ب.ظ
«رخت سرخ دشت»
دلم پیش حواس چشمانش بود،
اما قصه سبز بهار،
نام تمام جادههای روستایی قلب من بود
همیشه،
مثل قصه های قدیمی مادر بزرگ
دلم می خواست،
زمستان سرد شمعدانی های عاشق،
پایانی عاشقانه داشته باشد:
تصویر آبی آسمان،
پشت پنجره های خانه ایی دور....
راه دور سفر،
روزها شکفتن تو در کاسه غمگین دلم است
تو را من همیشه،
در خوابهای شبانه راه می روم،
در سفرهایم روایت
در نبض هر ماه چهارده جستجو...
تو،
تو ای دل من،
اگر این روزهای خسته سفر را به یاد نیاوری،
چگونه نیمه های شب،
زیر نور ماه تابیده بر رخت سرخ دشت
شعری عاشقانه برای خودت خواهی نوشت؟
#فروردین1403
#سفر_با_دوچرخه
#حجت_فرهنگدوست
- ۰۳/۰۱/۲۵