عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/Farhang_Art

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

نام تو، یاد تو

پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ب.ظ

دوباره آغاز خواهم کردکوچ را!
می خواهم شکوفا شوم دوباره در مه و شکوفه و حضور باران!
و امروز،
در واپسین نفس های اسفند
چه زیبا،
صبح و سحر به هم آمیخته اند،
انگار می شکافد جاده اسفند، پیراهن سپید مه را
اینجا،
سرزمین های سرخ «دهسرخ» می گریزند از کنارم
و در خیالم،
تکه تکه ابرهای رفتنت را می تکانم از حواس شانه هایت،
هر سبزه که می بینم،
یاد خندهایت آتش می زند انبوه پریشان ذهنم را!
من می روم و می روم 
می خواهم بگذرم از سرزمین ها زمستانی سفر!
می خواهم به سیراب شدن لبانم از لبانت بیندیشم!
تو نمی دانی،
چقدر تشنه شده این گلوی خشک من از پرهیز انکار بوسه هایت!

 


هر عید،
حوالی اسفند که می شود،
دلم کمی باران می خواهد و اندکی سفر 
میان خورجین شعرهایم،
کمی عطر شکوفه های سیب
جرعه ای از شراب چشمه های زلال کوه
کمی سرود شعر های نو برایت!
چرا دروغ بگویم:
حقیقتی در دلم آتش می زند تمام وجودم را،
از هر طرف که می روم، 
باز هم حصار سنگی تنهایی مرا احاطه کرده، 
به هر سمت که می روم، 
گل های نو رس بهاری،
نام تو را زمزمه می کنند در پیراهن لرزان هر نسیم!
تو که هستی؟
چرا در آستین رویش هر شکوفه، 
به جای مانده کمی از راز لبخندهای تو؟

 

 

عید نزدیک است،
ثانیه ها به شماره افتاده اند،
چه زود،
قرن دیگری آغاز می شود
باز هم من هستم 
و این دوری تو در سرزمین های سرد اسفند!
عزیز گمشده ام، مگر می شود،
در اسفند های بارانی به جاده زد و یادت نباشد همراهم؟