لیلی من،
چه جای انکار!
دیدمت در خواب!
چشمانت،
به زلالی شادمانی چشمه ها!
دستانت،
پر از بنفشه های سحرگاهان عاشقی!
- ۲۹ تیر ۰۲ ، ۱۰:۲۶
لیلی من،
چه جای انکار!
دیدمت در خواب!
چشمانت،
به زلالی شادمانی چشمه ها!
دستانت،
پر از بنفشه های سحرگاهان عاشقی!
سر شانه های آفتاب
سر شاخه های صبح
شعر هایی از سحرخیزی ها کوکب
در من،
عشقی است که با آن هنوز زندگی را نفس می کشم!
نفس هایی از جنس تو..
حتی در این شب ها
/شب هایی تاریک تر از ناامیدی
باز هم با یاد تو کبوتر عشق را به پرواز در خواهم آورد
می دانستی تو، که همه می دانند،
تنها در آغوش تو
می توان سرود شعرهایی از جنس مهربانی
و زمین چه تنهاست آنگاه که آسمانش تو نباشی!
می دانستی این را؟