به کوتاهی یک روز کوتاه پاییز
میان شادی امواج گرم خورشید
سبک و چالاک
چه سرخوش من به سمت صدایی برگشتم
بالای سرم
توده های سپید ابر
مقابلم،
قامت ستبر «هفت شاخ»
نکند،
شاید هم من انگار دوباره در خواب لمس میکنم گونه هایت را؟
و آن صدا،
/صدایی که میشناسمش من سالهای سال،
چیزی شبیه صدای خنیاگر باد
یا نسیمی نوازشگر میان انبوه کاج های «سید مرتضی»
و قامتی که به یاد دارم من از «او»
شاید
«سرو بلند کشمر»
و حواسی که بند به بندش به حواسی کسی بسته!
نکند،
شاید هم من انگار دوباره در خواب لمس میکنم گونه هایت را؟
- ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۹:۵۱