پس آخر نشسته بر کدام پشت بامی؟
به چشمان من،
این بیکرانی آسمان،
بی پرواز تو چه جای تماشا دارد؟
- ۲۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۳:۴۶
پس آخر نشسته بر کدام پشت بامی؟
به چشمان من،
این بیکرانی آسمان،
بی پرواز تو چه جای تماشا دارد؟
#من_و_تو
در این چهار دیواری سیاه سکوت،
به من گفته اند
نباید باشد مرا با تو گفتگویی
نوازشی
بغلی
آغوشی!
به خود گفته ام
گر بگیرند همه ی دنیا را از من،
اندیشیدن به تو، دنیا دیگر من است!
سالهاست که مرا از خود برده اند
اما
هیچکس نمی داند این راز را:
تا ابد تو در من زنده،
من در تو می کشم نفس!
#اردیبهشت۱۴۰۲
#حجت_فرهنگدوست
صبح دمی زود،
هزاران چلچله در پرواز
در چشم بی خواب من
قصه سفر از کرانه های سحر
تا افق های بیداری در گذر است
به سوی کویر،
در سفرم
شعر دستانم بوی خاک می دهد
دشت چشمانم،
مملو از آواز شقایق های بهاری!
روزگاری،
پیرامون باغ های بهاری «اخلمد»
نوای سرخ فاخته ای عاشق خواهم شد،
و طلوع خواهم کرد
صبح را با بوسه ای از لبان داغ خورشید!