چون سرخوشی یک نسیم بهاری
یادم است،
آری به یاد دارم چگونه گم می شد،
تمام دردهایم در سکوت نگاهت
یادت هست؟
به یاد داری چگونه جاری بودی در شریان سرخ نگاهم؟
تو همان آواز عاشقانه کبوترها، در صبح زود بیشه ها
چون طراوت باران
تو،
به یاد داری، چون هوا نفس می کشیدی در واژه به واژه شعرهایم؟
بعد از تو
زندگی زخمی بزرگ بر پیشانی هر شعر
بعد از تو
آواز هیچ پرنده در قفس قلبم جای نگرفت!
هنوز یاد تو،
پرنده سپید زیباییست که از عشق می خواند برایم
هر چند بی تو آزادم،
اما سالهاست در قفس تکرار زندگی اسیر!
زندگی،
زندگی گاهی مرور چند خط خوش خاطره
و تو همیشه بهترین خبر خوش زندگی،
تو تا به ابد همان پرنده آزاد
من همیشه اسیر قفس خاطرات...
#اشعار_شهریور_۱۴۰۰
#حجت_فرهنگدوست
- ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۱۴:۴۸