کهنه_سربازعشق
دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۳۰ ب.ظ
#کهنه_سربازعشق
#اشعار ۹۹
نمی ترسم من از لبان آغشته به باروتت
مثل سرباز قدیمی
دوست داشتن هایم هنوز بوی جنگ می دهد!
از رخت عبوس جنگ
قدیمی ترم من در عاشقی
تنم
بوی نفت، آتش و دود می دهد
دستانم،
هزاران ماشه زندگی را چکانده
در چشمانم،
مرگ هزاران نفر همیشه در رقص است!
جنگ کار من نبود،
ژنرال ها،
هزاران مین کنار قلبم کاشته اند
شبها،
هنوز هم رژه تانکها می تکاند، آسایش خوابم را...
و تو؟!
و تو همه امید این کهنه سربازی!
عشق به تو
مرا زنده نگه می دارد،
لمس تنت در خواب هایم،
عبور می دهد مرا از گذرگاهان مرگ!
بر سر کوچه زندگی
رژه می روند هزاران پلاک تنهایی
در شهر بندری نسیم
من بدنبال پلاک شماره بهار
در اواسط کوچه موج
حوالی محله رقص دریا و آفتابم!
تفنگم را به دریا سپردم
قلبی نو از چشمه ها خریده
تو فقط بگو،
این سرزمین گمشده،
نیست آیا نام دیگر آغوش تو؟
- ۹۹/۰۱/۱۱