عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

عکسها و شعر های حجت فرهنگدوست

شعر، مقاله، پژوهش، طنز

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/Farhang_Art

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

می دانم تو انتظار چشمانم را در راه نشسته ای..

يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۰۲ ب.ظ

درنگی باید کرد/به باران گفتم

من از سرزمینهای جنوبی خورشید می آیم

بگذار تا بگویمت از آن آبی بیکران دیارم

از قداست آب

از حرمت باران

کسی نمی داند سختی نفس به نفس کویر را

آب چه ارزان است اینجا 

گویی تقدیر خاکش باران است و مه و جریان پر همهمه رود

دنیایی سبز در سبز


قلم شعرم را بر می دارم

کوچه های کوچ را رنگ دیگر باید کرد

تمام شوق صورتی را باید به سفر برد

خواب بیشه ها، نارنجی تر باید باشد

بین لمس شقایق و نوازش شیهه اسب

نظرم به بوسه ی آفتابگردان نزدیک ترست

مهم نیست در کدامین جنگل بخوابی

آغوش ها، از میان بازوان تردید جان می گیرند

در ییلاقات «ماسال» پل ها پیچیده ی در رویای رودهایند

شالیزار ها، برشته ی زرد

کلاف ابر ها، سپیدتر از برفند

باد های تنومند خاکستری دریا را معشوقه می پندارند

مه ها، لطیف تر از گونه های مادربزرگند

آب چه ارزان است اینجا 

گویی تقدیر خاکش باران است و مه و جریان پر همهمه رود

دنیایی سبز در سبز


خنده های گیلان

نام تمام امام زاده ها

لبخند وحشی جنگل ها

بغض گل های روییده بر پشت بقعه ای دوردست

نام تمامی روستاهای گیلان

همه، همه را با خود بر خواهم داشت

گیلان، اکنون بر پشت من است!


با تمام خستگی

روزی ابریشمی

به دیدن تو

شوق را گام برخواهم داشت

می دانم

می دانم تو انتظار چشمانم را در راه نشسته ای..


ماسال

۳۱ مرداد۹۴